انتخاب اسم

ساخت وبلاگ

تاریخ دقیق یادم نیست ولی روزهای آخر ماه رجب سال 88 بود که با آقای پدر برای اولین بار صحبت میکردم. مراسم خواستگاری از من بود و من دستپاچه و هول ... همین روز بود که برای اولین بار اسمت رو شنیدم. آقای پدر هنوز نه به دار بود و نه به بار ، گفت دوست دارم اگر روزی صاحب پسر شدم اسمش رو بذارم " دانیال "

و من در دلم خندیدم که " چه اعتماد به نفسی ... " و اما امروز هشت سال از اون تاریخ گذشته، آقای پدر همسرم هست و دانیال شده نفسم ...

هنوز طنین صدای پدر در گوشم هست " وقتی برای اولین بار رفته بودم مقبره دانیال نبی در شوش ، از خدا خواستم پسری به من عطا کنه و من اسمش رو دانیال بذارم " .... این بود که اسم بلاچه من شد دانیال ... بی برو برگرد. وقتی هنوز نمی دونستم فندقم دخترطلاست یا پسربلا ... آقای پدر شرط کرد که اگر دختر بود اسمش رو شما انتخاب کن و اگر پسر بود که اسمش از سالها قبل مشخصه " دانیال "

آخر و عاقبت ترس از آمپول...
ما را در سایت آخر و عاقبت ترس از آمپول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : man0dani بازدید : 194 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 12:33